-
دوست داشتن
سهشنبه 16 بهمنماه سال 1386 02:10
خدایا... به من نگاه کن به درون قلب من نگاه کن ببین که آیا من از چیزی غمگین یا نگرانم ببین که آیا من کار بدی انجام داده ام به من بیاموز که چگونه تو را دوست داشته باشیم برای هر روز وهمیشه...
-
بهترین باش
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 20:59
بهترین باش........ اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی،بوته ای در دامنه ای باش، ولی بهترین بوتهای باش که در کناره راه میروید. اگر نمیتوانی بوتهای باشی،علف کوچکی باش و چشمانداز کنار شاه راهی را شادمانهتر کن....... اگر نمیتوانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش، ولی بازیگوشترین ماهی دریاچه! همه ما را که ناخدا...
-
جایگاه انسان در جهان هستی
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 19:31
جایگاه انسان در جهان هستی کجاست ؟ از کجا آمده ایم ؟ در کجا زندگی می کنیم ؟ به کجامی رویم ؟ در آمدنمان چه حکمتی نهفته است ؟ جز محک زدن رو حمان آیا هدف دیگری در پیش ا ست ؟ هدف از قرار گرفتن روح درکالبد جسم و اومدن به این دنیای فانی تنها برای گذراندن چند روز چیست ؟ ما از روزی که پا به عرصه و جود می گذاریم وظیفه ای را به...
-
محضـــــــــــــــــــــــــــر عشــــــــــــــــــق
چهارشنبه 28 آذرماه سال 1386 01:56
حضور در محضر عشق خوشا به حال آنان که در محضرت حضور داشتند وبا ایمانی اخلاص و پاک سر به دامان کبریایی ات گذاشتند واز تو طلب حاجت ومغفرت نمودند . خوشا به حال آنان که دعوت حق را لبیک گفتند و به دیار معبود شتافتند . واعمال وظیفه را با اخلاص دل به انجام رساندند . ونفس را پاک و منزه نمودند. خوشا به حال آنان که در سر زمین...
-
جزیره رویا ها ...
شنبه 17 آذرماه سال 1386 02:38
می خوام خیلی ساده بنویسم از زمان حالی که در آن قرار دارم .خیلی ساده و بی پیرایه ، نه از کلمات قلمبه ، سلنبه استفاده کنم نه اینکه حتما جملات باید به هم ربط داشته باشد . همین جوری که دارم حرف می زنم می خوام بنویسم. بازم خودم را در جزیره رویاهایم تصور می کنم ، جزیره یعنی جایی که اطراف آن را آب فرا گرفته و آب یعنی روشنی ....
-
در سوگ پدر
یکشنبه 11 آذرماه سال 1386 01:08
در سوگ پدر در سوگ تو دلم چه غمین است وچه حزین و چه حزن و اندوهی جانکاه بر قلبم چنگ انداخته و دلم دریای درد ، گاه دلتنگ تو و گاه یاد ایام قدیم است . پدر آنگاه که کودکی بیش نبودم در کنار تو با نگاه کردن به دستهای پینه بسته و پر توان تو رمز و راز زندگی را آموختم . چراغ راه من ، شعله فروزان هستی من دست آموخته های توست ....
-
به خدایی رسیدن
پنجشنبه 8 آذرماه سال 1386 03:29
خدایا من کجا هستم ؟متعلق به چه زمانی هستم ؟ چرا اینگونه خود را در این دیار خسته و تنها احساس میکنم ؟ با کدامین آفریننده تو دوست و همراه بودم و هستم ؟ خدایا به فریاد دل من برس ! چگونه باید در این دیار بی کسی روز گار بگذرانم کجا هستند یاران وهمسفران من ؟ خدایا چه مأ موریتی بر دوش من است ؟ گاهی اینقدر احساس تنهایی میکنم...
-
پرنده در قفس
سهشنبه 6 آذرماه سال 1386 00:33
به کجا باید پناه برد ؟ جنس آ سمان از چیست ؟ پرنده تا کی اسیر قفس بماند ؟ پرواز در آسمان لایتنا هی را دوست دارم . در این زمین و آسمان کجا باید دنبال گمشده ای بگردم که نمی دانم کجاست . گاهی بقدری احساس دلتنگی می کنم که دیگر میله های قفس برایم غیر قابل تحمل می شود، روح سرگشته را چگونه آرام کنم ، به هیچ بهانه ای آرام...
-
خدا حافظی با ماه نور ،ماه فضیلت الهی
پنجشنبه 26 مهرماه سال 1386 16:29
ماه نزول قران ووحی الاهی . امیدوارم که همه از این فرصت نهایت استفاده را برده باشیم که خانه دلمان را تکانده واز بار گناه تخلیه کرده باشیم ،تاریکی های دلمان به روشنی تبدیل شده باشد و سبک بار وآرام دوباره قدم به صحرای روزمرگی زندگی گذاشته باشیبم . اگر قافله عمر مارا یاری کند تا میعادی دوباره و رمضانی دوباره که دریای...