( * * کومه مهر* * )

فریاد در سکوت - دل نوشته ها - نیایش

( * * کومه مهر* * )

فریاد در سکوت - دل نوشته ها - نیایش

قلبها ی شکسته

 

. چه کشیده ام زهجرت که کسی خبر ندارد چه کنم که سوز و سازم به کسی اثر ندارد می ترسم از جدایی روزگار. می ترسم از سکوت و تنهایی ؛ از اینکه خاطره ی روزهای با تو بودن را به دوش کشم ! می ترسم با دست خود ، دست و پایم را به زنجیر کشم و در سرزمین غریب بی تو با دلی شکسته به انتظار روزها بنشینم و آه کشم چه کنم؟ به چه مشغول کنم ، دیده و دل را که مدام دل ، تو را می طلبد و دیده ، تو را می خواهد. پروردگارا! از آینه ها بخواه که با من مهربان شوند ! از آینه ها بخواه که غبار گناه را از چهره من برگیرند. ای نازنین ترین عشق ! مقصود دل های غمگین و قلب های شکسته ! در این شب غمناک ، در این سیاهی محض با تمام احساس ناچیزم تو را با زبان زاری و شرمساری طلب می کنم. منت بگذار و بنده خویشم بخوان ! نازنینا ! وقتی دلم تنها می شود ، وقتی قصه ها مثل سنگ از آسمان تاریک دلم خیال باریدن دارند فقط با ذکر نام توست که به ساحل آرام زندگی می رسم. پروردگارا ! دوست دارم دست های بی نصیب و گناهکارم را به سوی تو دراز کنم. یقین دارم که دست های ناتوانم را به گرمی خواهی فشرد زیرا قناری ها و شب بوها به من گفته اند که تو همه را دوست داری و بندگان زار و گناهکار را از بارگاه کبریایی ات نمی رانی ! من چشم به راه مغفرت و عنایتت می مانم تا همیشه دنیا. چون عاشقی که هیچ گاه از معشوق خویش چشم برنمی دارد. آنگونه که سر بر کویت می مالم ... تا همیشه ی دنیا ... تا همیشه ی عشق ... تا همیشه بودن.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد